۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

سيد علي حق شناس:كانون تكواندوكاران و تاپ تكواندو فرزندانم هستند

سيد علي حق شناس:

كانون تكواندوكاران و تاپ تكواندو فرزندانم

هستند.


گفت و گوی اختصاصی سيد علي حق شناس با پایگاه اینترنتی کانون تکواندوکاران ( بخش دوم) [به مناسبت دهمين سالگرد تاسيس كانون تكواندوكاران و نهمين سالگرد تاسيس تاپ تكواندو].



شما در سال های ۷۴ و ۷۵ مربی تیم های ارتش بودید؟ آیا نظامی بودید.

[خنده ] مشخص است كه نظامی بودم .

نه منظورم این است که عضو کادر بودید یا وظیفه بودید؟

من سال ۷۳ عازم خدمت مقدس سربازی شدم.آن زمان قهرمانان در تیم های فتح و دیگر تیم های سپاهی بودند. من مثل یک آدم عادی رفتم و تقسیم شدم .

چه طور شد مسئوليت تيم ارتش را بر عهده گرفتيد.

بعد از شش ماه آموزشی و گرفتن درجه گروهبانی، یک روز حفاظت اطلاعات پادگان من را خواست. رفتم دیدم از طرف فرمانده ارتش برایم امریه آمده است.. افسر حفاظت به من گفت تو مگر چه کاره ای که فرمانده كل ارتش برایت امریه فرستاده و چند تا تیمسار دنبال کارت هستند. از قضا خودش دان دو شوتوکان بود. بعد ازاین که جریان من را متوجه شد، کمک کرد تا انتقالم سریع انجام شود. من به عنوان مدرس رزمی به آموزشگاه نظامی نزاجا منتقل شدم و بعد تیم های نیروی زمینی و ارتش را دست گرفتم.

می گفتند شما خیلی به سربازان و کادر تیم سخت می گرفتید.

همه تکواندوکار بودیم. با همه رفیق بودم.در اولين جلسه پيش از همكاري ام ، خیلی ها از جمله بچه های تیم شاهد بودند که من نمی خواستم آن مسئولیت را قبول کنم . در آموزشگاه نظامي و دانشگاه افسري راحت بودم. اما خیلی پافشاری کردند. من اگر مسئولیتی را بپذیرم در آن جدی عمل می کنم.

البته نتیجه هم گرفتید.

آن سال ها تیم های ارتشي زنگ تفریح بودند.دوره قبل، یکی بالای سر تیم بود که فقط برای دیگران حاضری میزد و خداحافظ. .تیم نیروی زمینی در دسته دوم تهران نهم شده بود. خلاصه امتیاز دسته یک را خریدیم. تمام مرخصی ها، ۴ ماه به جز موارد ضروری لغو شد و هر روز صبح و بعد از ظهر تمرین می کردیم. سال ۷۵ علیرغم این که یک تیم سرباز بودیم که تربیت بدنی ارتش و نزاجا حتی یک ریال هم برایش هزینه نکرده بود در مسابقات لیگ سوم شدیم و در نیرو های مسلح نایب قهرمان شدیم. برخی از بچه های آن زمان راکه تصادفی می بینم و الان مربیان به نامی هستند ،می گویندما تازه با تمرینات آن سال ها فهمیدیم تکواندو چیست.

در سایت شخصی شما این طور نقل شده که در سال های 71 تا 76 به اردو های تیم ملی دعوت می شدید ولی برخی عناصر مانع حضور شما بودند.

آن زمان مثل حالا نبود که رسانه ها روی تکواندو متمرکز باشند. خیلی ها تکواندو را نمی شناختند. این بود که برخی افراد هر کاری که می خواستند می کردند و کسی که رابطه بهتری داشت یا از تیم مطرحی در لیگ بازی می کرد، از بیست نمره ، فی المجلس ده نمره راداشت. این را تمام هم دوره ای های من شهادت می دهند. فلان مربی تیم ملی با فلان بازیکن که چند سفر با هم خارج رفته بودند، رابطه خوبی داشت،حتي فایتر مظلومی که چند بار بازیکن مورد نظر آقايان را می برد به راحتی حذف مي شد.

یعنی بازیکنی که می برد را انتخاب نمی کردند.به همین راحتی؟!

آن قدر انتخابی می انداختند تا بازیکن ببازد. ممکن بود 4 یا 5 بار انتخابی بگذارند.

با شما هم همین برخورد را کردند.

در تیم های ملی به همین سبک عمل کردند. برخی آقایان دوست داشتند بروم و از تیم های آنان در لیگ حاضر شوم. وقتی جوابم منفی بود.به اصطلاح لج کردند. از من خوششان نمی آمد. یادم است سال 76 که در تیم فرهنگسرای بهمن بودم بعد از دو سه بازی یکی از مسئولین گفت تو باید الان در تیم ملی باشی... چرا تو را دعوت نمی کنند؟ جالب آن بود که آن سال یک سری معیار ها برای حضور در انتخابي تیم ملی گذاشته بودند که من همه را داشتم. به اصرار دوستان شب انتخابی رفتم فدراسیون و به یکی از آقایان گفتم؛ چرا اسم من نیست. گفت شماحائز شرایط نیستید. گفتم این مدارک من. چند تن از قدیمی ها هم بودند، نتوانست چیزی بگوید. گفت درست است صبح بیا انتخابی. صبح که رفتم روی باسکول ، گفت تو به من گفتی وزن پنجمی نه وزن ششم! ساکم را برداشتم آمدم بیرون.

در نیروهای مسلح و دانشجویان هم همین طور بود.

به رسم معمول ۴ یا ۵ بار انتخابی انداختن برای خط زدن یک آدم بی پارتی، چيز تازه اي نبود. اما در این اردوها اتفاق بسیار جالبی شاید برای اولین بار رخ داد و آن انتخابی زدن من در چند نوبت آن هم نه با حریف هم وزن بلكه با چند حريف از چند وزن.يادم است وزن اول تيم به مزاح گفت من مي روم گرم كنم، الان مي گويند بيا با حق شناس انتخابي بزن.

جداً؟ آخر چه طور؟

چطورش را بايد از مسئولان آن زمان پرسيد. سال ۷۵ در اردوي نيرو هاي مسلح من ۷۲ كيلو بودم. از ۶۶ كيلو تا ۸۲ كيلو انتخابي زدم. در آخرين انتخابي با يك وزن پايين تر، با يك امتياز بازي را واگذار كردم و بالاخره آقايان نفس راحتي كشيدند. درسال ۷۷ در تيم منتخب دانشجويان هم اين اتفاق افتاد، وزن ششم بودم،از ساعت ۶ عصر تا ۲ بعد از نیمه شب از وزن چهار تا وزن هفت انتخابي زدم و همه رابردم.

بعد چه شد؟

منتظر اعلام اسامي شديم. شروع کردند وزن های انتخاب شده را خواندن. نمي خواهم اسم ببرم ولي خيلي از مسئولين اداري و فني شاغل در تشكيلات فعلي دولتي تكواندو در آن جا حضور داشتند. به وزن ششم كه رسيدند، گفتند وزن ششم را اعزام نمي كنيم! من هم مطابق هميشه با همه دست دادم و آمدم بيرون.

بعد از اين بود كه دست به تأسيس كانون زديد؟

به فكر چاره افتاده بودم.اوایل سال ۷۸ بود كه تصمیم گرفتم با هزینه شخصی تيمی را به تورنمنت معتبر برون مرزي اعزام كنم . اين بود كه با بچه هاي تيم (بهنام) و همكاري تربيت بدني يكي از نهاد هاي نظامي تيمی را با هزینه شخصی آماده اعزام به هلند كرديم. اما فدراسيون تكواندو با حمايت سازمان وقت تربيت بدني و با پي گيري مستمر مانع از حضور ما در اين تورنمنت شدند.

چه طور؟

بعد از سه تا چهار ماه دوندگي بر اساس دعوت فدراسيون هلند و با پی گیری مستمر یکی دوستانم در وزارت خارجه هلند موفق شدیم از سفارت ويزا بگیریم . اما وقتي به سالن مسابقات رفتيم. ما را راه نداند .هلندی ها گفتند ديشب، يعني وقتي ما در هواپيما بوديم ، فكس زده ايم كه نياييد! تيم ايران شده بود مسخره تيم هاي ديگر. از سال 77 به دنبال اخذ مجوز فعاليت بودم اما چون در ليگ تيم داري مي كردم و نيمچه ارتباط حسنه اي با برخي آقايان داشتم، كار ها را به روال معمول اداري سپرده بودم . اما بعد از اين مساله با جديت بيشتري تاسيس انجمن صنفي كانون تكواندوكاران ايران را كه در واقع پيش از تاپ تكواندو فرزند نخستم است پي گيري كردم.

تاپ تکواندو را گفتید،از فحوای صحبت های شما این را متوجه می شوم که فکر ابداع سبک آزاد تکواندو از سال هاي دهه ۶۰ است که در شما شکل گرفت.

تکواندو پومسه فقط مختص ضربات پا، آن هم کمر به بالا است. در مسابقات تكواندو آن زمان اصلا کسی ضربه دست نمیزد. دوتا پا میزدند و بعد همدیگر را بغل می کردند . آن قدر مي ايستادند تا داور فرمان كاليو [ جدا] مي داد. خوب اين طور مبارزه كردن بين رزمي كاران باعث سرشكستگي بود . از دیدگاه رشته های دیگر انصافا تکواندو یک ورزش رزمی محدود و کنترلی مشابه کان ذن و گوجوریو بود. حق هم داشتند. بهترین تکواندو کاران جهان، همین الان هم اگر یه گِدان [ضربه مستقیم ساق پا به ران حریف، اصطلاح کیوکوشین] بخورند تا شش ماه می خوابند. بعد از تاسیس تاپ تکواندو بود که فدراسیون جهانی تکواندو کمی به فکر جذاب کردن این رشته افتاد و شیاب چانگ را کوچک کرد و به ضربات دست تا اندازه ای اهمیت داد.آن سال ها اگر کسی آزاد و رینگی کار میکرد می گفتند طرف فول کار است. چون فول کنتاکت [برخورد کامل] را رشته آزاد می دانستند. ما هم هرجا می رفتیم می گفتند این ها فول تکواندوکارند.

شنيده ايم شما مي خواستيد اسم دیگری را بر تاپ تكواندو بگذاريد؟

نه چنين نيست. اسم خیلی مهم است ولی مهم تر ازآن محتوا، آداب و فنون یک هنر رزمی است که به آن اعتبار می بخشد.

اين طور كه در مطبوعات و سايت هاي آن زمان است شما تاپ تكواندو را در يك كنفرانس مطبوعاتي آن هم در اولين سالگرد تاسيس كانون مطرح كرديد. آيا برنامه ريزي كرده بودند؟

مسلم است كه برنامه داشتيم. به جز يكي دونفر كسي خبر نداشت كه تاپ (تاپ تکواندو) را رسماً مي خواهم عنوان كنم. كانون يك سال بود كه شروع به كار كرده بود و جا افتاده بود حالا بعد از سال ها روز موعود بود. اتفاقاً روز پيش از نشست خبري ،من براي بازديد از نمايندگي كانون به اهواز رفته بودم. صبح رفتم و شب برگشتم. در طول مسير برگشت، هواپيما دو سه تا لرزش اساسي پيدا كرد كه همه را وحشت زده كرده بود. پيش خودم گفتم ديدي اين همه براي اين روز دويدي آخر هم به مقصود نرسيدي. خلاصه با كلي دعا و صلوات ساعت ۱۱ شب سالم به تهران رسيديم و صبح نشست خبري برگزار شد.

البته شما در سخن رانيتان در دومين دوره كشوري تاپ تكواندو (1382) اظهار داشتيد كه از اهداف اصلي تاسيس كانون راه اندازي قانوني تاپ تكواندو بود.

در سال هاي ۶۰ و ۷۰ به هيچ وجه شرايط و بستر قانوني براي تاسيس سبك آزاد تكواندو فراهم نبود. بعد از تاسيس تاپ تكواندو هم آقايان گفته بودند كه عالي شد ، حالا بهانه ما براي به هم زدن اين تشكيلات كامل گرديد. مرتب در تلوزيون مي آمدند و مي گفتند تو رو خدا با اين ها كار نكنيد... هر چه مي خواستند مي گفتند، بعد به سبك كه مي رسيدند،پر حرارت تر شروع مي كردند كه بله ،سبك اين ها خطرناك است و ما تضمين آسيب ديدگي و چه و چه را نمي كنيم .مي گفتند اين ها (كانوني ها) خودشان هم اذعان دارند كه سبك شان خطر ناك است و ...

آيا شما هم دفاع مي كرديد؟

صدا و سيما كه با آن ها بود.از دو ساعت قبل از حضور آقايان زير نويس مي رفتند كه فلان كس ميهمان برنامه است. اگر سوال داريد بپرسيد. تا برنامه شروع مي شد، مجري مي گفت: خوب سلام آقاي [پ] از كانون تكواندوكاران كه اين روزها خيلي سرو صدا به پا كرده است چه خبر؟! او هم شروع مي كرد به تخريب. بعد چند نفر زنگ مي زدند و سوال هاي هماهنگ شده مي پرسيدند.

اين ها مربوط به چه سالي است.

سال ۱۳۸۲ بود. آقايان به طور منظم در هر ۶شبكه سيماحاضر بودند. تمام فيلم هايشان را داريم .راديو هم جاي خود را داشت.

اعتراض نكرديد؟

نامه مي زديم . پي گيري مي كرديم اما ترتيب اثر نمي دادند. در روزنامه ها دفاع مي كرديم. تمامي تشكل هاي ما مستقل است و در طول اين سال ها به احدي اجازه دخالت نداده و نخواهیم داد.

ادامه دارد...

برگرفته از پایگاه اینترنتی کانون تکواندوکاران ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر